آشیانه

دانشگاه علمی و کاربردی واحد 41

آشیانه

دانشگاه علمی و کاربردی واحد 41

۷۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

اگر همراه با هر دعایی که میکردم

قدمی بر میداشتم...

اکنون کنار خدا ایستاده بودم...

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۴۷
حسین امیرحسینی

از کفر من تا دین تو راهی به جز تردید نیست

                     دلخوش به فانوسم نکن این جا مگر خورشید نیست؟

با حس ویرانی بیا تا بشکند دیوار من

                                         چیزی نگفتن بهتراز تکرار طوطی وار من

بی جستجو ایمان ما از جنس عادت می شود

                                       حتی عبادت بی عمل وهم سعادت میشود

با عشق آن سوی خطر جایی یرای ترس نیست

                                         در انتهای موعظه دیگر مجال درس نیست

کافر اگر عاشق شود بی پرده مومن می شود 

                              چیزی شبیه معجزه با عشق ممکن می شود

                                         http://nrahmani.blogfa.com
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۴۶
حسین امیرحسینی

خداوند از مردم خواستار دو فضیلت است:

 ۱- به نعمت‌ها اقرار کنند تا بر آن بیفزاید،

 ۲- به گناهان اعتراف نمایند تا آنها را ببخشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۴۳
حسین امیرحسینی

عاقل کیست؟ 

  آن که دل به دنیا نبندد.

 زیرک کیست؟

  آن که دنیا مغرورش نکند.

 بی نیاز کیست؟

  کسى که به آنچه خدا داده رضا دهد.

 فقیر کیست؟

  آن که دایم در فکر زیاد کردن است.

 بخیل کیست؟

  آن که حق خدا را ندهد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۴۲
حسین امیرحسینی

                                                          منبع : http://nrahmani.blogfa.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۴۰
حسین امیرحسینی

فاصله تابش خود را بر دیگران تنظیم کن ,

خداوند خورشید را جایی نهاد که گرم کند

 ولی نسوزاند..... 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۳۹
حسین امیرحسینی

 

قدر تو به اندازه ی صبر توست؛

          و رازهایت، نهفته در صبرهایت ...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۳۸
حسین امیرحسینی

برادران یوسف وقتی میخواستند یوسف را به چاه بیفکنند یوسف لبخندی زد.یهودا پرسید : 


چرا میخندی ؟ اینجا که جای خنده نیست !

یوسف گفت : روزی در فکر بودم چگونه کسی میتواند به من اظهار دشمنی کند با اینکه

برادران نیرومندی دارم !

اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد تا بدانم که

" نباید به هیچ بنده ای تکیه کرد "…
" نباید به هیچ بنده ای تکیه کرد "…
" نباید به هیچ بنده ای تکیه کرد "…

                                         http://nrahmani.blogfa.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۳۷
حسین امیرحسینی


وقتی برگ های پاییز رو زیر پات له می کنی،
 
 یادت باشه روزی بهت نفس هدیه می کردن ...
 

منبع : http://nrahmani.blogfa.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۳۴
حسین امیرحسینی

پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت

 که توی سی دی فروشی کار میکرد

اما به دختره درباره دلش چیزی نگفت.

هر روز به اون فروشگاه میرفت ویک سی دی میخرید.

بعد از یک ماه پسرک مرد.

دختر به خانه او رفت تا از او خبر بگیرد مادرش گفت که او مرده است

مادر اورا به اتاق پسرش برد دخترک که تمام سی دی ها باز نشدند

 ان دختر ان قدر گریه کرد تا مرد

 ایا میدانید چررررررررررررررررررررررررا؟


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۴۹
حسین امیرحسینی