آشیانه

دانشگاه علمی و کاربردی واحد 41

آشیانه

دانشگاه علمی و کاربردی واحد 41

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر یارانه» ثبت شده است

دست از تو برندارم تا خرجی ام برآید یا من رسم به پول و یا پیرمن برآید

بگشای جیب بنده، بعد از وفات و بنگر کز پشّه های تویش، بوی لجن بر آید

قولی بده که خَلقی، انگشت بردهانند بگشای لب که فریاد، از مرد و زن برآید

عید آمدست و رفتست، پولم به ته رسیده بشتاب تا که مهمان باز از خُتَن برآید

از حسرت کباب و، میگوی تُرد و تازه با جیب خالی من، آب از دهن برآید

گویند ذکر و خیرش در خیل کارمندان هرکس که قرض و قستش، آژیرزن برآید

یارانه را بگیرم، دیگرچه چیز خواهم؟ ار سهم من نباشد، جان از بدن برآید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۴۶
حسین امیرحسینی